میگن زمان شاه تو شمرون دو تا داداش زندگی میکردن که بعد یه مدت یکیشون عاشق زن اونیکی میشه،زنه هم که این وسط گیر افتاده بوده و تحمل این اتفاقارو نداشته خودشو آتیش میزنه بعد داداشه هم فرار میکنه شهرستان و اون یکی داداش زن سوخته که با داداششم دشمن شده بوده دوره می افته تو ایران ازش انتقام بگیره.دولتم برا اینکه دیگه هیشکی عاشق زن داداشش نشه و مردم عبرت بگیرن رو در و دیوار ماجرای دشمنیشونو مینویسه اسم این دو تا داداش،ورزش و اعتیاد بوده و اگه بخاطر نتیجه اخلاقی داستان این دو تا نبود الان هممون هی عاشق زن داداشای همدیگه میشدیم.
No comments:
Post a Comment